من یه دیوونم

ساخت وبلاگ
ببینم پسر چرا گریه میکنی ؟ هیچی آقا اینجا کلاس اول دبیرستانه خجالت بکش ... دانش آموز با گریه : آخه آقا شما که نمی دونید ... چی رو نمی دونم ؟ آقا من دلم برای مادرم تنگ شده ! همه ی کلاس خندیدند و معلم گفت : چرا ؟ پاشوپاشو برو یه آبی به صورتت بزن ...اصلاً می خوای برو خونه پیش مادرت ... !!! باز هم خنده ی کلاس بلند شد ... اولین روزی هم که به مدرسه رفتم همین طور بودم ...معلم اون روز هم همین حرف ها رو زد ...اون روز مادرم توی حیاط بود و من از پنجره نگاهش می کردماما این بار هیچ جا نیست ...هیچ جای دنیا دو روز پیش مادرم از دنیا رفت .همه ی کلاس در سکوتی سنگین غرق شده بود معلم از پنجره نگاهی به حیاط مدرسه کرد و گفت : گریه نکن پسر مطمئن باش امروز هم مادرت تو حیاط مدرسه است . + نوشته شده در  چهارشنبه ۱۴۰۲/۰۶/۲۹ساعت ۷:۱۲ ب.ظ&nbsp توسط مثل هیچ کس  |  من یه دیوونم...
ما را در سایت من یه دیوونم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zeynab7 بازدید : 25 تاريخ : يکشنبه 9 مهر 1402 ساعت: 11:58